روز تولد :
سلام علیکم
روز اول اردیبهشت ، روز تولد مادرتونو بهتون تبریک میگم ، روز اول که اونو دیدم هشت سال کوچیکتر از من بود ! لابد میگه خب الانم همینطوره ، خب بله ، ولی اینو براش پیامک می زنم ببینم چی میگه ؟
پیامک : روز تولدت مبارک ، روزی که من هشت ساله بودم ! ولی ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ... ، وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ...
پیامکم دستتون رسید ؟ آخه برا شما هم فرستادم .
آخه کنارم وامیسته و میگه قد منه ، حالا کاری به پاشنه ی پاش ندارم ! ولی چرا درفراخوان سرپرست خانوار نیازمند به یارانه ، من ثبت نام کردم !؟
خب ، تا کجا قد کشیدیم ؟
بدنبال آفتاب :
خب ، تا کجا قد کشیدیم ؟ گفتیم که تا بینایی ، البته با نگا به درون به آفتاب درون ، که با نگاه به آفتاب بیرون روز تولدش بود و روز ...
روز بیداری :
تا قد مادر :
اینو که میگم فقط برا تو نمیگم دخترخونه م... ، برا همومن میگم ، حالا کو تا قد مادر !؟ چرا ؟ خب گفتم که رسیدیم به بینایی دیگه ! اونم بدنبال آفتاب درون ، پس بیرون چی ؟ تا همین قد ؟ تنایی بریم ؟!
یادم میاد بقول مرحوم علامه تو اصول فلسفه و روش رئالیسم ، که براتون گفته ام : نخستین بار که چشمم افتاد به مادرتون پنج سالش بود و اومده بودن مهمونی خونه ی ما که شاهرود بود .
آخرین بارم که قبل از ازدواجمون دیدمشم بقول آقا امیر المومنین علیه السلام دیدنم خوب نبود فقط برای من ، یا بد بوده باشه فقط برای مادرتون ، می خوام بگم نه تنها من لامسه ، چشایی ، بویایی ، شنوایی و بینایی دارم ، شما هم دارین مثل حضرت آدم ، نوح ، عیسی ، موسی و ابراهیم علیه السلام .
لابد میگید خب اینکه مثل روز روشنه که چشم می بینه ، گوش میشنوه ووو ! خب ما هم داریم !
خب الحمدلله که از بیرون آسوده خاطرم کردین ، فقط می مونه مابعدش ! البته اگه بعد درون و بیرون بحساب بیاد ! نه مثل آفتاب بینایی که با اون چشم دید ! که حالا هم قبل از حواس پنجگانه درون و بیرون پرسید از آفتاب حواس ؟
تا اینکه برسیم به مجموعه ی درون و بیرون ! ان شاءالله ، مگر اینکه بعد اونم آفتاب دیگه ای طلوع کنه و ...
یا قبلش ... که گفتم .